۱- خیابانهای فردوسی و سعدی، برای رفت و آمد ماشین ها، قبلا دوطرفه بود، چند سال است که به تصمیم راهنمائی و رانندگی یک طرفه شده. آیا این یک «تغییر فرهنگی» است؟ چرا؟
۲- ویرانگریهائی که اخیراً بر اثر بارندگی بوجود آمده، باعث تشکیل «ستاد کمک رسانی به سیل زدگان»گشته. آیا می توان این ستاد را یک «نهاد اجتماعی» دانست؟ چرا؟
۳- آیا در شهر تهران، می توان جلوه های فرهنگ و تمدن را از یکدیگر جدا کرد؟ چرا؟
۴- همه مردم جهان غذا میخورند، آیا می توان گفت که در این تغذیه مشترک، جهان یک حوزه فرهنگی است؟ چرا؟
۵- در درس مردم شناسی فرهنگی، به نظرات عده ای از دانشمندان غیر ایرانی استناد شده است.
آیا این امر: «بیگانه پرستی» است؟
– اقتباس است؟
– تقلید است؟
– فرهنگ پذیری است؟
– عدم توجه به «خود کفائی» است؟
و بالاخره، آیا هویت فرهنگی ما را تضعیف نمی-کند؟ چرا؟
یادآوری : بدیهی است که پاسخ مستدل به چراهاست که معیار ارزیابی قرار میگیرد.
محمود روحالامینی