تحلیل یک سند سنتی (قباله)
از : محمود روحالامینی
(دکتر در مردمشناسی)
هنوز در اغلب شهرستانها و تقریباً تمام روستاهای کشور، قباله، عقدنامچه، مصالحه خط و سایر اسناد و مدارک منحصر بهفرد را بنا به عرف و عادت با مواظبت و ممارست کامل حفظ و نگهداری میکنند.
بهعلت نبودن دفاتر ثبت اسناد رسمی، گمشدن و از بین رفتن یک سند، چه بسا ازدواجی را باطل، معاملهای را کان لم یکن و مالکی را از هستی ساقط مینمود.
این اسناد در نزد معتمد و معمر خانواده به امانت سپرده شده و از دسترس و نظر دیگران محفوظ و مخفی نگهداری میشد.
مطالعه این اسناد – هرچند بیش ازنیم قرن با زمان ما فاصله دارد – روشنگر خصوصیات اجتماعی ، لغات و اصطلاحات و بالاخره سنتی است که با پیدایش، رسمیت یافتن و رواج دفاتر ثبت اسناد به کلی تغییر یافته و مسلماً تجزیه و تحلیل یکی از آنها که ممکن است حتی نسل جوان امروز با آن بیگانه باشد، ضروری بنظر میرسد.
در این جا قبالهای را که متعلق به ۶۷ سال پیش (۱۳۲۳ قمری) و موضوع آن فروش آب و زمینی از مزرعه ده نو واقع در منطقه کوه بنان از توابع کرمان است مورد مطالعه قرار میدهیم. ذکر این نکته لازم است که آشنایی قبلی و مطالعه محلی به روشن ساختن نکات بسیار در بررسی این سند کمک کرد.
خط و سیاق سند
نوشتن قباله، عقدنامچه، فرمان دارای ویژگیهای زیر است:
الف – بالا و حاشیه طرف راست سند برای توضیحات و امضای شهود (که در جای خود خواهد آمد) سفید باقی میماند.
ب – معمولاً در طرف چپ سند حاشیهای درنظر گرفته میشود.
ج – خطوط روی خط مستقیم نوشته نمیشود و آخر خط معمولاً به طرف بالا متمایل است.
د – از طول خطوط سند بهتدریج کاسته شده و به حاشیه سفید طرف راست اضافه میشود بهطوری که غالباً متن نامه بصورت یک مثلث درمیآید و بالاخره تعداد کلمات در آخرین خط گاهی به یک یا دو کلمه میرسد.
ه – طرز نوشتن و آشنائی با خواندن مکتوب، تا قبل از رواج چاپ و ماشین تحریر، فقط بهعنوان دانستن یک تکنیک بهشمار نمیآید، بلکه یک هنر و در مواردی معیار سنجش فضل و دانش محسوب میگردید. و هنوز هم این معیار اعتبار خود را کاملاً از دست نداده است.
متن قباله
فروخت بمبایعه صحیحه شرعیه قطعیه اسلامیه کماهو شرعاً (عا) لیشان شرافت اکتساب آقا میرزا حسن خلف مرحمتشان خواجه محمد نصیر بعالیحضرت شرافت مرتبت آقا میرزا قاسم خلف مرحمتشان آقا میرزا احمد همگی و تمامی موازی ده طشته از محری المیاه و اراضی ده نو امامزاده واجب التعظیم بنجه بخش بحسب لم یخرج منها شیئاً مع کل ما یتعلق بها از ممر و مدخل و حیز و حریم سمی ام لم یسم ذکرام لم یذکر بثمن مبلغ چهل و پنج تومان فضی ریال سلطانی عددی یکهزار دینار رایج خزانه و خرید مشتری مزبور بر نهج مذکور بحسب شرح البیع و سقط جمیع الاخبار لاسیما خیار الغبن و چنانچه احیاناً غبنی در مبیع مزبور متصور میبود و لو بضعف الثمن عالماً و عامداً مصالحه نمود بایع بمقدار نیم من بوزن تبریز قند و صد دینار نقد وضیعه المبایعه و المصالحه علی نهج الشرعیه بینهما بسمت جریان پذیرفت و بایع تخلیه ید نمود و بتصرف مشتری داد و الیوم و بعدها مستریر است در آن تصرف مالکانه که تصرف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی حقوقهم تحریر فی دهم شهر جمادی الثانی ۱۳۲۳٫
حاشیه بالا از چپ براست
۱ – اعترفالبایع بجمیع ما سطر فیه بمحضری. فی ۵ شهر شوال المکرم ۱۳۲۳ . مهر محمد رضا بن موسی الحسینی.
۲ – اقرالبایع بالبیع و الصلح و اخذ مالهما یدی فی ۵ شهر شوار المکرم ۱۳۲۳٫ مهر محمد صالح الحسینی.
۳ – وقعالبیع والصلح و اخذ مالها و امضیت زوجته بذالک. مهر محمدرضا.
حاشیه از بالا به پائین
امین الحسینی. | ۱ – مهر |
عبد فتحالله. | ۲ – مهر |
یا ابوالقاسم. | ۳ – مهر |
لغات واصطلاحات
– تحریر اسناد و مدارک بوسیله روحانیون و علمای دینی و یا در حضور آنان صورت میگرفت و در نتیجه اصطلاحات دینی و عربی مقام خاصی را داشت. در قباله مورد بحث جز حروف ربط و افعال و اصطلاحات مربوط به اوزان ومقادیر، به ندرت به لغت و اصطلاح فارسی برمیخوریم و تقریباً تمام مطلب و اصطلاحات و عبارات به زبان عربی بیان شده. شاید بتوان عوامل زیر را مؤثر در این امر به شمار آورد.
– روحانیون و محررین میکوشیدند که معاملات و عقد قرار دادها را با فرائض دینی و اجرای صیغه شرعی توأم سازند ودر نتیجه زبان و بیان خاصی برای نوشتن اسناد داشته باشند تا مشخص گردد که قباله نویسی کار همگان نیست و آنرا تبحر و صلاحیتی خاص لازم است.
– عامه مردم که معمولاً خواندن و نوشتن نمیدانستند (چون طرفین معامله در سند مورد مطالعه) احترام اجتماعی و دینی خاصی برای عبادات و اصطلاحات عربی قائل بودند.
خریدار و فروشنده با تلفظ اصطلاحات «بعتک هکذا» و «اشتریت» احترام و اعتبار اخلاقی، دینی و اجتماعی بیشتری برای معامله قایل بودند تا گفتن همین مفاهیم به زبان فارسی (که این خود موضوع مطالعه جداگانهای است).
القاب و اسماء
مراتب احترام ومقام اجتماعی هر کس در نوع القاب و عناوین مقدم و مؤخر نام رعایت شده و ملحوظ است.
در معامله مورد بحث، باتوجه به تحقیق محلی، خریدار دارای موقعیت واحترام اجتماعی بیشتری است و این اختلاف با ظرافت در استعمال عناوین به چشم می خورد. مثلاً:
– صفت عالیشأن که برای فروشنده به کار رفته نسبت به عالیحضرت که برای خریدار آمده دارای اعتبار کمتری است. همچنین در استعمال «شرافت اکتساب» و «شرافت مرتبت» این تفاوت مرتبه و موقعیت اجتماعی رعایت شده است.
– نبودن نام خانوادگی، ضرورت ذکر پدر و گاهی نام جد را در اسناد و مدارک ایجاب میکرد. عناوین وصفات برای پدر خریدار یا فروشنده درصورتی ذکر میشود که زنده باشند و اگر نامبردگان در قید حیات نباشند معمولاً به ذکر کلمه مرحوم یا مرحمتشان اکتفا میشود. از این قباله برمیآید که پدر فروشنده (خلف مرحمتشان خواجه محمد نصیر) و پدر خریدار (خلف مرحمتشان آقا میرزا احمد) در زمان معامله زنده نبودهاند.
واحدهای سنجش
بنابر مقتضیات محلی، واحدهای سنجش در هر منطقه خاص همان ناحیه است.
قبل از آن که واحدهای سنجش بینالمللی که مورد قبول ایران نیز واقع شده رواج یابد این یکسان نبودن واحدها مسلماً مشکلات فراوانی را در داد و ستد و تفاهم بین شهرها و اقوام بوجود میآورده. (واحدهای محلی هنوز اعتبار خود را در معملات سنتی از دست نداده و واحدهای سنجش بینالمللی مثل کیلوگرم … متر … بیشتر جنبه رسمی دارد).
– در این سند به چهار نوع واحد اندازه گیری برمیخوریم که عبارتند از:
۱ – واحد اندازهگیری آب (برای کشت و زرع).
۲ – واحد اندازهگیری زمین (برای کشت و زرع).
۳ – واحد پول .
۴ – واحد وزن.
۱ – واحد اندازهگیری آب
مورد معامله در این سند عبارتست از ده طشته از مجرای المیاء و اراضی ده نو.
طشنه واحد اندازهگیری زمان برای آبیاری است و آن بدین نحو است که:
کاسهای مسین را که در ته آن سوراخ کوچکی است (طشته) روی ظرفی از آب میگذارند مدت زمانی را که لازم است تا آب از این سوراخ کوچک داخل کاسه شود و آن را پرسازد یک طشته مینامند.
سوراخ ته کاسه طوری تعبیه شده که معمولاً روزانه ۶۰ مرتبه از آب پر میشود. (مجموعه ۶۰ طشته را یک طاق مینامند در نتیجه شبانه روز دو طاق است). و بهاین ترتیب هر طشته معادل ۱۲ دقیقه میباشد.
لازم به یادآوری است که خرید و فروش آب شرعاً جایز نیست و بنابر سنن و معتقدات دینی مالکیت آب جنبه عمومی دارد. در کتاب شرح لمعه تألیف شهید ثانی آمده است که مردم در سه چیز شریکاند. آب، آتش و علف بیابان و نیز کشاورزان را عقیده بر آن است که آب مهریه حضرت فاطمه زهرا (ع) میباشد و مشارالیها، استفاده از آب را به عموم حلال کرده است. بدین علت است که معمولاً حق استفاده از مجرای آب فروخته میشود نه خود آب و در این قباله بدین نحو عبارت شده. «فروخت … همگی و تمامی موازی ده طشته از مجری المیاء و اراضی ده نو امامزاده …»
۲ – واحد اندازهگیری زمین
زمینهای زراعتی را معمولاً با گنجایشی که برای مقدار معینی بذر دارد اندازه میگیرند و یک من تخمکار تقریباً معادل است با ۴ قصب زمین. (هر قصب ۲۵ زرع مربع) در مواردی که مقدار زمین دقیقاً تعیین نمیشود (مانند قباله مورد بحث) این حد تعیین شده ضمنی است. مثلاً در جمله: ده طشته از مجری المیاء و اراضی بدین معنی است که مقدار متعارف هر طشته بستگی به شدت و ضعف جریان آب دارد که هر مزرعه برحسب سنت خاصی است.
۳ – واحد پول
واحد پول مورد معامله سند، تومان است ولی نکته قابل توجه این است که نوع فلز و اعتبار هر سکه ذکر شده .
« … به ثمن مبلغ چهل و پنج تومان فضی ریال سلطانی عددی یک هزار دینار رایج خزانه … » و بایستی تأکیدی باشد در مقابل پولهای مسی و نیکلی ۱ – 2 – 5 و ۱۰ دیناری که معمولاً غروش ، پول سیاه، تنبل و … نامیده میشده .
۴ – واحد وزن
واحد وزنی که در این قباله ذکر شده عبارت از من تبریز است:
« … و چنانچه احیاناً غبنی در مبیع مزبور متصور میبود ولو به ضعف الثمن، عالماً عامداً مصالحه نمود بایع به مقدار نیم من بوزن تبریز قند و … » منظور از «بوزن تبریز» اشاره به واحد وزنی متداول در تبریز نیست بلکه در منطقه کرمان و یزد من تبریز معادل است با سه کیلو و من شاه با۶ کیلو. هم اکنون در یزد هر دو واحد وزنی رایج است بعلاوه «من» در بعضی از نقاط آذربایجان ۹ کیلو، و در منطقه حیات داودی فارس ۷۲ کیلو، در کازرون ۵ کیلو و در دشتستان ۳۰ کیلو است.
امضاء و تأیید طرفین معامله
خرید و فروش وقتی شرعاً صحیح است که طرفین معامله در حضور یکی از روحانیون یا وعاظ حاضر شده و صیغه المبایعه جاری شود. بدین معنی که در مقابل پرسشهای روحانی خریدار کلمه «اشتریت» و فروشنده «بعت» را بهزبان جاری کند.
چون قباله نسخه منحصر بهفرد است و در نزد خریدار که ذی نفع است باقی میماند بدین نظر معمولاً هرگز امضاء یا مهر خریدار را ندارد.
در قباله فقط امضاء و مهر فروشنده وجود دارد و آنهم درصورتی که فروشنده با سواد و یا دارای مهر باشد و اصولاً اعتبار و ارزش سند به امضاء و گواهی شهود معامله است. شخصیت وموقعیت اجتماعی شهود ضامن اعتبار سند است و معمولاً هر سندی محتاج به سه شاهد عادل است.
شهود و مراتب شهادت
همانطور که در آغاز این مطلب در بحث «خط و سیاق خطوط» بیان گردید بالا و حاشیه راست سند جای امضاء شهود است.
شهود برحسب موقعیت اجتماعی که برای خود قائلاند آن گوشه از سند را که مناسب وضع اجتماعی خود بدانند امضاء میکنند بدین معنی که بالای سند طرف چپ مخصوص امضاء کسی است که بالاترین مقام اجتماعی را دارد و پس از آن حاشیه طرف راست از بالا به پائین به ترتیب معرف موقعیت اجتماعی، علمی و سنی شهود است.
کسی که فروش در حضور او صورت میگیرد در بیان شهادت متذکر میشود که وقوع معامله در محضر او صورت گرفته (در سند حاضر شاهد سوم، بالای سند از چپ براست.) شهود دیگر معمولاً به اقرار واعتراف فروشنده امضاء میکنند. قبالهای که تمام شهود بر اقرار و اعتراف گواهی داده باشد شرعاً معتبر نیست و بایستی یکی از آنها حتماً بر وقوع معامله شهادت دهد تا دالّ بر اجرای صیغه عقد باشد.
– اعتبار شهادت به مهر اسم شهود است، سه نفر از شهود سند با اینکه با سواد و از روحانیون محل هستند نام خود را نمینویسند و اثر مهم اسم است که معرف هویت آنان میباشد. گذاشتن اثر انگشت در اسناد این دوره به هیچ وجه دیده نمیشود.
– کوچک و بزرگ بودن مهر اسم معرف موقعیت اجتماعی افراد است. و هرچه مهر اسم بزرگتر باشد صاحب آن دارای موقعیت اجتماعی بیشتری است.
– معمولاً مهر سادات کلمه الحسینی و مهر غیر سادات کلمه عبده یا الراجی را شامل است.