هزار نکته باریک‌تر ز مو اینجاست …

                                                              (هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست …)

پس از امتحان درس مردم­شناسی فرهنگی (انسان‌‌­شناسی فرهنگی) در بهمن ماه ۱۳۶۵، برآن شدم که به بهانه تحلیل محتوائی ورقه­‌های امتحانی، نکته‌­ها و ملاحظاتی پیرامون مسائل مختلف دانشجوئی، که برخاسته از سال‌­ها تدریس و تجربه و مشاهده است عرضه بدارم. بدیهی است، در این مقوله، منظور مقصر جلوه‌­دادن یا تبرئه نمودن استاد یا دانشجو نیست، بلکه مراد بیان واقعیاتی است که در یک روند تدریجی آموزشی برای خود جائی باز کرده و متأسفانه در مواردی‌ می‌رود که به عنوان ضابطه‌­ئی نهادین مستقر گردد.

بحث پیرامون پرسش‌­ها و پاسخ‌­های امتحانی را نمی‌­توان از شناخت شرایط و مقتضیات تحصیلی دانشجویان، در دوره دبیرستان، نحوه انتخاب دانشجو، اعتبار و ارزشی که مدرک تحصیلی در جامعه دارد، وضعیت اقتصادی استاد و دانشجو و عوامل فراوان دیگر جدا دانست و این شرایط و عوامل، مطمئناً، از نظر نگارنده دور نبوده و خود موضوعی دیگر است که در این مختصر نگنجد.

در این مقوله، توجه به بعضی از امور جنبی امتحان که در عین حال اساسی و بنیانی است، ضروری به نظر می­رسد:

الف) رابطه استاد و دانشجو: تحولات مختلف اجتماع ، بهره‌­برداری‌­های منزلتی، اقتصادی و سیاسی که طی سالیان متمادی از دانشگاه و مقام “استادی” دانشگاه، صورت گرفته است، اعتبار و حرمت علمی‌و منزلت اجتماعی استاد را تضعیف نموده و به دلائل فراوانی، که بر ارباب نظر پوشیده نیست، دانشجو به ندرت اعتماد علمی‌و اخلاقی به درس و به استاد دارد و غالباً درس و استاد را قسمتی از برنامه دانشگاهی می­داند که به او “تحمیل” شده و خواه و ناخواه باید “واحدش را پاس کرد”. تعداد زیاد دانشجو در هر کلاس، پراکندگی و تراکم ساعات درس، در سیستم معروف به ۱۴۰ واحدی (که ناگزیر جائی برای خود باز کرده است). روابط استاد و دانشجو را به کمترین مرحله و به حد رفع تکلیف تنزل داده و شاید تعداد دانشجویانی را که یک استاد می‌­شناسد و به کار و درسشان آشنا است از شمار انگشتان دست تجاوز نمی‌­کند. در کلاس درس نیز گفتگوها و پرسش و پاسخها، غالباً از آرامش و تفاهمی‌که لازمه فضای تحصیلی است تهی می­باشد. گاهی به حالت اعتراض پرسشی شعارگونه عنوان می‌شود و کمتر پیش می­آید از پاسخی که داده می­شود، پرسش‌کننده قانع شود (در مواردی هم حق دارد که قانع نشود). معمولاً دانشجو معتقد نیست که استاد ورقه‌اش را می­خواند. گاهی بالای ورقه امتحانی، با خط قرمز، می‌نویسد: “خواهشمند است ورقه مرا بخوانید” و یا این که: “این قسمت را حتما بخوانید”. و یا در مواردی، مطالب پراکنده و سرسری نشان می­دهد که نویسنده خواسته است که ورقه‌­اش از نظر کمیت “چشم­گیر” جلوه نماید و به قول معروف ورقه‌­اش را “پر” کند که اگر نمره “وجبی” داده شد سرش بی‌­کلاه نماند. در لطیفه‌­ها، ریزبینی‌­ها و شوخی‌­های دانشجویان که باید قسمتی از فولکلور دانشجویی دانست، داستان­های فراوانی در نحوه نمره‌­دادن استادان گفته می‌­شود. مثلاً این که فلان استاد زبان انگلیسی یا زبان فرانسوی اشتباهاً اوراق امتحانی زبان عربی را به خانه برده و نمره داده است، بدون این که متوجه شود مربوط به درس او نیست. با این که فلان استاد بیست سال است که جزوه سی صفحه‌­ئی که دارد، درس می‌­دهد و یک کلمه هم کم یا زیاد نکرده است، و از این قبیل[۱].

در­هر­حال، این تصور که گذراندن درس‌­ها اجباری است، دانشجو را وا می‌­دارد که مواظب باشد، مبادا خاطره ناخوشایندی در ذهن استاد باقی بماند و باعث کم شدن نمره گردد، و سعی می‌­کند “جزوه” هر درسی را- حتی اگر مغایر با جزوه درس استاد دیگر باشد، برای استاد همان درس یاد بگیرد و بعد از جسله امتحان هم آن جزوه را دور بیاندازد[۲]. اظهار نظر دانشجویان، معمولاً، این است که “نمره خوب گرفتم” یا “نمره بد داد” . بعد از امتحان تعداد کسانی که به گروه مراجعه می‌­کنند و “اعتراض” دارند کم نیست. این اعتراض داشتن‌­ها به قدری متداول شده که بعضی از استادان خود اعلان می‌­کنند: “کسانی که به نمره اعتراض دارند فلان روز مراجعه کنند”. در مواردی که این­جانب، شاهد جلسه‌­های اعتراض “دانشجو به نمره خود و ارائه ورقه و توضیح استاد مربوطه بوده­ام، جلسه بی‌­شباهت به گفتگوی “طرفین دعوا” در یک دادگاه نبود و هرگز دیده نشد که اعتراض کننده‌­ئی از توضیحات استاد “قانع” شود و یا لااقل، موقع رفتن، تشکر کند.

ب ) مساله حضور و غیاب: بدیهی است که حضور در کلاس و توجه به درس و شرکت در بحث، شرط لازم و اساسی آموختن است. و طبعاً کسانی که در کلاس شرکت نکرده و با خواندن کتاب یا جزوه، سعی می‌­کنند درسی را یاد بگیرند، گذشته از این که زحمت چند‌برابر می‌­کشند (و معلوم نیست آخر هم خوب یاد بگیرند)، مقدار زیادی از مطالب و بحث‌­ها را که چه بسا گفتنی و شنیدنی و فهمیدنی هست ولی یادداشت‌­کردنی نیست، از دست می‌­دهند و درست بدین منظور است که مقررات و ضوابط دانشگاهی دانشجو را ملزم‌به شرکت در کلاس می‌­نماید[۳]. این الزام به حضور در کلاس و پافشاری که معمولا از طرف آموزش و استادان در “حضور و غیاب” می‌­شود، گاه چنین جلوه می‌­کند که گویا منظور از آمدن به کلاس فقط برای شرکت در حضور و غیاب است. دانشجویی که با تأخیر به کلاس می­آید، کمتر از رفیق کناریش می‌­پرسد که چه مطلبی قبلاً گفته شده، ولی حتماً می‌­پرسد که آیا حضور و غیاب کرده؟ دانشجویانی که در کلاس غیبت دارند، اگر به استاد مراجعه کنند، برای این است که غیبت خود را موجه سازند و نه برای رفع اشکال[۴].

بدون این که اهمیت و سودمندی حضور منظم دانشجو در کلاس نادیده انگاشته شود، باید یادآور شد، که نمونه­‌های نه چندان کم سراغ داریم که دانشجوئی نتوانسته مرتب در سر درس حاضر شود و با این همه ورقه امتحانی او خوب و رضایت‌­بخش است و برعکس ورقه‌­های ضعیف یا مردود که صاحبان آن به خاطر “حاضر بودن در کلاس” به نمره خود “اعتراض” و یا تقاضای  “ارفاق” دارند، کم نیست. ای کاش این شعر که ملهم از تجربه‌­ها و باریک­‌اندیشی‌­های کهن ادب فارسی است و کمتر کسی است از استاد و دانشجو که آن را نداند، مصداق می­یافت .

درس معلم ار بود زمزمه محبتی                جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

ج) “جزوه‌­نویسی”: یادداشت برداشتن سر کلاس و یا به اصطلاح “جزوه‌­نویسی”، در سنت تحصیلی آموزشگاه­‌های ما به صورت خلاصه‌­برداری از مطالب نیست[۵]، بلکه عده زیادی از دانشجویان با زحمت (و گاهی با مهارت) و سرعت می‌­کوشند که گفته‌­های استاد را، تمام و کمال یادداشت کنند، به طوری که، به قول معروف، حتی یک واو پیش و پس نشود[۶]. در نتیجه کلاس به دیکته‌­نویسی و تندنویسی خسته‌­کننده‌­ئی مبدل می‌شود. این یادداشت­های دست و پا شکسته، شاید برای یک بار خواندن در شب امتحان نیز قابل استفاده نباشد. عده­ی دیگر نیز به امید این که کتاب و یا “جزوه” مشخصی را استاد برای امتحان تعیین کرده است، نیازی به یادداشت‌­برداری در کلاس احساس نمی‌­کنند و در تمام مدت درس می‌­نشینند و ظاهراً به درس گوش می‌­دهند. متاسفانه خلاصه‌­برداری از مطالب کلاس با سخنرانی و نیز شیوه “فیش­‌برداری” از کتاب که امروز جزو الفبای تحصیل و تحقیق است در دبیرستان­ها و دانشگاه­های ما راه نیافته. از آن­جا که مرسوم نیست که استاد فصل‌های مختلفی از چند کتاب را به عنوان منابع اصلی درس معین کند و فهرست آن را به دانشجو بدهد که در طول ترم تحصیلی به آن مراجعه نماید، خود استاد، خواهی نخواهی، ملزم است جزوه‌­ئی حاوی مطالب و مباحث درس تهیه کند[۷]. این جزوه به‌ وسیله دانشکده تکثیر و تقریباً با ۱۰/۱ قیمت تمام شده در اختیار دانشجو قرار می­گیرد. گاهی به علت زیاد بودن جزوه‌­ها، مشکلات فنی، کمبود ماشین‌­نویس یکی دو روز به امتحان مانده، جزوه به دست دانشجو می­رسد. گاهی چند فصل از یک کتاب (به علت نایاب

بودن کتاب یا علت دیگر) عیناً  تکثیر و به عنوان “جزوه” و “پلی‌­کپی” یک درس تعیین می­شود[۸].

لازم است از دوره دبیرستان به دانش­‌آموزان بیاموزند که چگونه چکیده مطلب و سرخط مبحث را ضمن گوش­‌دادن به اختصار یادداشت نماید و بتواند با مراجعه به یادداشت­ها به شرح و انشاء موضوع بپردازد. روشی که باعث برانگیختن نیروی ابداع و فهم و بیان علمی‌می‌­گردد و نیز از صرف نیرو برای حفظ­‌کردن درس جلوگیری می­شود، و امروز در غالب دانشگاههای جهان این مساله کاملاً حل شده است.

د) “شب امتحان”: مرسوم است که یکی دو هفته پیش از امتحان، دانشجویان کلاس و کار را تعطیل می­‌کنند. تا به مطالعه بیش­تر جزوه‌­ها و یادداشت‌­ها و کتاب‌­هائی بپردازند که در طول چند ماه روی هم انباشته‌­اند. و این رسمی‌است که در همه‌­جا وجود دارد و در روزهای امتحان و یک هفته پیش از آن (که مجموعاً قریب یک ماه طول می‌کشد) تسهیلاتی مانند، بیش‌تر باز­بودن کتابخانه‌­ها[۹] و سالن‌­­های مطالعه و پارک‌­ها، برای امتحان‌­دهندگان فراهم می‌­گردد و حتی دید و بازدیدها و روال زندگی روزمره خانواده‌­ها نیز تحت‌­الشعاع “روزهای امتحان” قرار می­‌گیرد. با رواج سیستم “واحدی” و تقسیم سال تحصیلی به دو نیمه سال (دوترم)، ناگزیر دوره یک ماهه امتحانات، برای هر ترم به‌­وجود آمد. و برای این که با تقویم دانشگاهی هماهنگی داشته باشد (یعنی هفده جلسه کلاس)، طبق برنامه باید تا روز پیش از امتحان کلاس‌­ها باز باشد[۱۰].

این فشردگی درس‌­ها و کلاس‌­ها، و عوامل دیگر کم‌کم مطالعه و درس خواندن در طول ترم را از بین برد. مثل این که باید کلاس‌­ها تعطیل شود تا دانشجویان جزوه و کتاب را باز کنند. به زحمت اتفاق می­افتد که دانشجو شب که بخانه می­رود، درس همان روز را مرور کند و خلاصه یادداشت‌­هایش را تنظیم نماید، مگر معدودی از دانشجویان. سالن مطالعه و کتابخانه دانشکده­ها فقط در روزهای امتحان و یکی دو هفته پیش از آن، مراجعه کننده دارد.

زمانی را که دانشجو برای یادگرفتن یک درس صرف می‌کند، گاهی بیش از یک شب نیست و اگر برنامه امتحانات طوری تنظیم شود که بین درس‌­ها دو یا سه روز فاصله باشد، در این صورت برای یادگرفتن هم دو یا سه روز فرصت خواهد بود. تجربه نشان داده که سطح نمرات ورقه‌­هائی که امتحانش با فاصله‌­ئی انجام گرفته به مراتب بیش­تر از سطح نمره‌­هائی است که در روزهای پیاپی انجام می‌­گیرد. به عبارت دیگر نوسان نمره­‌ها بستگی به فرصت‌­های “شب امتحان” دارد، نه به مقدار مطالعه در طول ترم تحصیلی[۱۱].

ه) “تخفیف ” و “ارفاق”: اصطلاح و عمل “تخفیف گرفتن” از بازار خرید و فروش، متاسفانه، به دبیرستا‌‌‌‌‌‌ن‌­ها و دانشگاه­ها نیز راه یافته و قسمتی از “سنت” جلسه‌­های پایانی ترم شده و در جسله آخر، معمولاً دانشجویان منتظرند که تعدادی از صفحات جزوه یا فصلی از کتاب یا بعضی از کتاب‌­ها و مقاله‌­هائی را که خواندنش توصیه‌­شده، به آنان “تخفیف ” داده شود. با این که‌می‌­خواهند بدانند “قسمت­های مهم” درس کدام است که “حتماً” بخوانند. و هنگامی‌که می‌­بینند توجهی به این گونه درخواست‌ها نمی‌شود. مثل این است که “حقى” از آنان پایمال شده و یا “ظلمی” روا داشته‌اند.

اصطلاح دیگری در جریان امتحانات و تصحیح ورقه و نمره­‌دادن، فراوان شنیده می­شود.” ارفاق” است جمله‌­های “به من ارفاق کنید”، “وضع من استثنائی است” و حتی گاهی “به من رحم کنید و مانند این­ها که دور از شان و منزلت دانشجو و استاد و دانشگاه است، متاسفانه، زیاد شنیده می­شود و یا بالای ورقه امتحانی نوشته می­شود و یا احیاناً به واسطه آشنائی و خویشاوندی و هم­شهری‌­بودن توقع ارفاق می­رود[۱۲].

و) امتحان تست: برای سنجیدن معلومات و شیوه تحلیل مطالب، دانشجو باید پرسش­‌های معینی را در زمان معین، بدون استفاده از کتاب و نوشته و مشورت با دیگران پاسخ “کتبی” دهد. پس از آن با امتحان “شفاهی” نیز نشان دهد که مطلب را خوب فهمیده است. با ازدیاد دانشجو، و پراکندگی درس­ها در سیستم “واحدی” و کمبود وقت در امتحانات ترم و عوامل دیگر ( که بعضی از آن­ها در رابطه “استاد و دانشجو” ذکر شد) به تدریج امتحان شفاهی متروک گردید و امتحان کتبی نیز بیش­تر به صورت “تست” یا “چند­جوابی” که معلومات حفظی و دقت را می‌­آزماید، رایج شد و با رسمیت‌­یافتن آن در امتحانات کنکور، کم­‌کم در بسیاری از امتحانات دانشگاهی نیز راه یافت. در سال‌­های آخر دبیرستان و “کلاس­‌های کنکور” کوشش می‌­شود که مطالب آموخته شده جوابگوی “سوال­های تستی” باشد. وجود دفترچه‌­های فراوان “تست کنکور” یا “راهنمای تست­‌های کنکور” در همه زمینه‌­ها، ادبیات، ریاضیات، علوم طبیعی، دینی و … مؤید این مطلب است که درس‌­خواندن به منظور قبولی در کنکور و امتحان است و نه برای دانستن و به کار بستن[۱۳].

 گفتیم که سوال­های تستی و چهارجوابی در امتحانات دانشگاهی نیز راه یافت. مثلاً ذکر نام یک دانشمند و نام چهارکتاب یا برعکس نام یک کتاب و چهار نویسنده، و از دانشجو خواسته می­شود که در مقابل جواب مناسب علامت (+) بگذارد. بدین ترتیب امتحان علامت‌­گذاری جای تحلیل و تشریح و استدلال و استنتاج را گرفت[۱۴].

 سوال تستی کار استاد را نیز آسان می­سازد، بدین معنی که هم وقت زیادی برای تصحیح نمی‌گیرد و هم این که در صورت “اعتراض” دانشجو، می­توان به آسانی علامت‌­های (+) ورقه را نشان داد و از توضیح دادن و بحث‌­کردن ( که معمولاً هیج اعتراض کننده‌­ئی قانع نمی­شود) پرهیز نمود[۱۵].

با ذکر این مقدمات، به تحلیل محتوائی ورقه‌­های امتحانی درس “مردم‌­شناسی فرهنگی” می‌­پردازیم، درسی که معمولاً دانشجویان علوم اجتماعی (گرایش­های جامعه‌­شناسی) در سال‌های سوم و چهارم انتخاب می‌­کنند. و بایستی قبلا دروس پایه، و الزاماً  درس “مبانی مردم‌­شناسی[۱۶]” را گذرانده باشند.

پرسش‌­های زیر قسمتی از “سوال امتحانی” را تشکیل می­داد[۱۷].

۱- آیا زبان فارسی و زبان اسپرانتو و زبان زرگری را می‌توان در شمار فرهنگ آورد؟ چرا ؟

۲- آیا لباس ( اونیفورم) سربازان، جزء فرهنگ جامعه است ؟ چرا ؟

۳- از جدول فیثاغورث یونانی و قانون لاوازیه فرانسوی و لباس هندی، گرفتن کدام یک از آن­ها، به هویت فرهنگی ما لطمه می‌­زند؟ چرا ؟

۴ – طوطی و کودک هر دو می‌­آموزند که حرف بزنند، آیا هر دو را می‌­توان را به شمار فرهنگ آورد ؟ چرا ؟

۵- بعضی از زیست‌­شناسان نژادهای انسان را به ۱۷ نژاد اصلی و ۲۹ نژاد فرعی تقسیم می­‌کنند، آیا فرهنگ جوامع را نیز      می‌­توان به اعتبار نژادها تقسیم‌­بندی کرد؟ چرا ؟

در این پرسش‌­ها، ملاحظه می‌­شود، که پاسخ “آری” یا “نه” مشکل نیست، بلکه چگونگی استفاده از معلومات و محفوظات و نحوه استدلال و شیوه بیان است که در ترازوی آزمون و سنجش قرار می­گیرد.

لازم به یادآوری است که ورقه بعضی از دانشجویان – که متاسفانه انگشت شمارند با تبحر و تعمق و با نهایت رسائی و گویائی نوشته شده. و نمونه‌­هائی را می­توان یافت که اگر نگارنده، که خود طرح­‌کننده سوال‌­هاست، می‌­خواست در این محدوده زمانی پاسخ دهد، به این خوبی از عهده برنمی‌­آمد.


[۱] – متاسفانه این داستان­ها بر اساس نیست و به قول معروف تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها.

[۲] – بعد از یکی از جلسه‌­های امتحانی جزوه‌­هائی را که دانشجویان دورانداخته بودند، جمع‌­آوری گردید، معلوم شد که قریب نیمی‌از دانشجویان علاقه‌ئی به نگهداری جزوه درسی خود نداشته‌­اند.

[۳] – طبق مقررات دانشگاهی اگر دانشجوئی  4/1   ساعات درس را غیبت داشته باشد حق شرکت در امتحان ندارد .

[۴] – این اهمیت‌­دادن و کنترل بیش از حد به حضور فیزیکی، گاهی صحنه‌­های خنده‌­آور و در عین حال غم‌انگیزی را به همراه دارد که نه در شان استاداست و نه در شان دانشجو و نه نظام آموزشی را جدی‌­تر جلوه می‌دهد.

[۵] – این اولین مشکلی است که دانشجویان ایرانی در دانشگاه‌های خارج با آن روبرو می‌شوند.

[۶] – گویا بعضی از استادان نیز چنین انتظاری دارند و عین جمله‌­ئی را که گفته‌­اند از دانشجو می­‌خواهند انشاالله جنین نیست.

[۷] – برای ارتقاء استاد نیز: این جزوه دو امتیار کسب می‌­نماید.

[۸] – یکی ازلطیفه‌­هائی که در مورد “جزوه”و “پلی‌­کپی” می‌گویند، این است: شاگردی از معلم پرسید چرا بعضی از پیغمبران را اولوالعزم می‌­گویند؟ معلم پاسخ داد: برای این که صاحب کتابند، شاگرد پرسید: پس بقیه پیغمبران چه؟ معلم فکری کرد و گفت:  بقیه “جزوه­”و “پلی‌­کپی” می‌­دادند.

[۹] – در غالب دانشگاه­‌های فرانسه، کتابخانه‌­ها در روزهای امتحان تمام ۲۴ ساعت باز است.

[۱۰] – اما عملاً این مقررات انجام نمی‌­شود، بنابر سنت همیشگی کلاس‌­ها یک یا دو هفته زودتر تعطیل می­‌گردد.

[۱۱] – در شروع یکی از کلاس‌­ها، به دانشجویان گوشزد نمودم که دروس مردم‌­شناسی را بعد از کلاس یا همان شب نگاه کنید و در عوض شب امتحان استراحت نمائید و حتی برای این که ذهنتان آماده امتحان شود، مثلاً به سینما بروید. احساس کردم مثل این که لطیفه‌ئی غیر معقول گفته‌­ام، چون هیچکدام از این دو عمل مرسوم نیست، نه درس خواندن در طول ترم و نه استراحت و میل به آرامش در شب امتحان.

[۱۲] – در جوامع سنتی که معمولاً “روابط”بر”ضوابط” مقدم است، در امور بسیاری این توقعات وجود دارد و چه بسا مشکل‌­گشا است. ولی این پرسش پیش می‌­آید که اگر در ارزیابی تحصیلات، و تجربیاتی چون مدرک تحصیلی گواهی‌­نامه رانندگی گواهی‌نامه طبابت، جواز معماری و مهندسی و … به کسی “ارفاق” شود، آیا “ظلمی” فاحش نیست؟ خاطره‌ئی دارم که ذکر آن بی‌­مناسبت نیست؛ در بعضی از روستاهای فرانسه “مدارس روستائی وجود دارد که شاگردانش یک هفته به مدرسه می‌­روند و هفته دیگر بایستی در امور کشاورزی به پدرشان کمک کنند و در پایان سال از پدر نمره می‌گیرند که با نمره درس­‌های مدرسه جمع می‌­شود. در یکی از روستاهای نرماندی به کشاورزی که این نظام آموزش روستایی را برایم شرح می­داد، گفتم: با این ترتیب، پسر شما از نصف نمره خاطرجمع است، چون شما “لابد” به او نمره خوب می‌­دهید؟ در جوابم گفت: نه آقا مگر من معلمش هستم که دلم نسوزد و نمره بدهم. من دلم برای پسرم می‌­سوزد، تا خوب یاد نگیرد نمره نمی‌­دهم، فردا باید از این کار نان بخورد.

[۱۳] – در یکی از کلاس­های کنکور دانش­‌آموزی از دبیر توضیحی درباره یکی از مطالب کتاب می‌­خواهد و دبیر می‌­گوید: تا آن­جا که اطلاع دارم بیش از ده سال است که از این قسمت سوال نیامده، حالا اگر می‌­خواهید، من توضیح بدهم؟ دانش­‌آموزان، می‌گویند نه زحمت نکشید وقتی می‌­بینند در امتحان از آن سوال نمی‌­آید، حاضر به گوش­‌دادن نیستند.

[۱۴] – البته در مواردی چون کنکور دانشگاه که تعداد داوطلب صدها هزار نفر است راهی جز این نیست.

[۱۵] – امتحان تستی، مطمئناً، روشی نیست که بتوان با آن معلومات و تجربه و تحلیل علمی‌و منطقی واستنتاجی دانشجو را سنجید با پرورش داد و چه بسا استعداد و ذوق و سلیقه که به جای شکوفا شدن، سرگرم علامت گذاشتن‌­ها می‌­شود.

[۱۶] – عنوان این درس دراصل انسان‌­شناسی فرهنگی است که ترجمه Anthropologie culturelle (به زبان فرانسوی ) و cultural Anthropology  (به زبان انگلیسی).

[۱۷] – همچنین جمله‌­هایی از یک متن برای تفسیر داده شده بود.