مورخ ۲۵/۴/۱۳۷۳
حضور محترم جناب آقای دکتر حسن حبیبی، معاون اول ریاست جمهوری
باتقدیم احترام معروض میدارد:
بطوریکه خاطر شریف مستحضر است، قراری بود که دانشکده علوم اجتماعی سابق (دانشسرایعالی دانشکده ادبیات اسبق) در سال ۱۳۶۹ به سازمان برنامه و بودجه داده شود و آن سازمان در «برنامه»ای که برای «توسعه» کاخ سازمان برنامه دارد (که طرح آن موجود است) از طرف شمال و مغرب و مشرق، مشغول خرید و تخریب بناها است. دانشگاه تهران، در زمان ریاست جناب آقای دکتر رحیمیان، با توجه به تصویب نامه هیأت وزیران، مورخ ۲۳/۱/۱۳۶۹، مبنی بر اینکه: «دانشگاه تهران، مجاز است حق استفاده از محل فعلی ساختمان قدیمیدانشکده علوم اجتماعی را به سازمان برنامه واگذار کند». و پشتگرمیاصطلاح «مجاز است»، بخود اجازه نداد که ساختمان این نخستین مرکز دانشگاهی ایران، (برای تخریب و تبدیل آن به «پارکینگ» و «بیلدینگ») واگذار شود و بالاخره با موافقت شورای دانشگاه مورخ ۱۵/۴/۱۳۷۲ مقرر شد که به تدریج تعمیر و مرکز آثار و اسناد دانشگاهی گردد. بدین معنی که هر دانشکدهای یک یا دو اطاق آنرا اختیار و در آن آئیننامهها، سندها، جزوهها، کتابهای درسی، ابزارها و وسیلههای دفتری و فنی و آموزشی ـ که امروز دیگر بکار نمیرود ـ و نیز ارشیوی از مشخصات و شرححال و انتشارات استادان و مدرسان آن دانشکده را جمعآوری و عرضه بدارد. که امیدواریم بتوان ترتیبی داد که برای جشنهای دهه انقلاب امسال لااقل بخشی از آن را عرضه داشت (خانواده چند نفر از استادان فقید دانشگاه، که جنابعالی به خوبی آنها را میشناسید، پیشنهاد کردهاند که اگر این مرکز پا بگیرد، تمام آثار و اسناد آن بزرگواران را اهدا کنند). و انجام این خدمت و راهاندازی این مرکز را به عهده اینجانب ـ که به هیچوجه خود را لایق و درخور این مهم نمیدانم ـ گذاردند، و «قرعه فال به نام من دیوانه زدند». و در این مدت کلاسهای درس این جانب و بعضی از کلاسهای فوقلیسانس و قسمتی از فعالیتهای بخش تحقیقاتی مردمشناسی و دفتر جمعآوری آثار و اسناد دانشگاهی و امور اداری مربوط به آن، در این ساختمان است.
البته این ساختمان نیاز به تعمیر دارد. در سال تحصیلی ۱۳۷۰ و ۱۳۷۱، مجموعه ۷ اطاق و نیز اطاق شورا (محل نخستین شوراهای دانشگاه تهران، که جلسهها و تصمیمگیریها و حادثههایش در تاریخ سیاسی و دانشگاهی معروف است) تعمیر شده، که فعلاً دایر و دفترکار و محل تحقیق و تدریس است. جناب آقای دکتر افروز ریاست محترم دانشگاه، با نهایت علاقهمندی و گرمی، زمانی که اختصاصاً برای کار این مرکز خدمتشان رسیدم، پذیرا شدند. ولی چه توان کرد، که دشواریهای امورمالی دانشگاه، و مسائل و امور جاری، و فوریت نداشتن این مسأله، مقداری تاخیر ایجاد کرد.
امروز بسیاری از بناهائی که تقریبا همزمان با این دانشکده ساخته شده، در دست تعمیر و احیا است: دبیرستان البرز به همت عده از شاگردان سابقش توانسته است بودجهای برای تعمیر فراهم نماید. ساختمان پستخانه قدیم تعمیرشده، ساختمانهای میدان حسنآباد در دست تعمیر و بازسازی است.
اما در مورد این ساختمان به کاخ سازمان برنامه و بودجه که قسمتی از آن را (حدود باغ نگارستان و ساختمان سابق موسسه روانشناسی را) در سال ۱۳۷۰ تصرف کرده بود، اجرای طرح و برنامه «توسعه»اش نیمه تمام ماند. و چند روز پیش، بطوریکه جناب آقای دکتر افروز اظهار داشتند، نامهای به امضای جناب آقای وزیر محترم علوم و آموزش عالی و جناب آقای وزیر محترم برنامهریزی و بودجه و جناب آقای رئیس محترم دانشگاه تهران، به محضر مبارک حضرت ایتاله خامنهای فرستادهاند که معظمله در این مورد دستور فرمایند.
درست در همین روزهاست، که گفته میشود، سازمان برنامه و بودجه، باغ نگارستان را گرفته و طرح تخریب و ساختمان ۱۰ طبقه برجای خود باقی است، (هرچند که یکی از مسؤولان امورمالی سازمان برنامه، که دو هفته پیش برای بازدید ساختمان آمده بود اظهار داشت که طرح ساختمان ۱۰ طبقه عوض شده است).
جناب دکتر حبیبی، از اطاله کلام، و بیان دشواریها و درد دلهائی که تنها شمهای از آن عریضه گردید، صمیمانه پوزش میخواهم و از جنابعالی که امیدوارم: «هم مگر پیش نهد لطف شما گامیچند» تقاضا مینمایم:
برای اینکه نخستین مرکز دانشگاهی ایران، در اختیار دانشگاه تهران باقی بماند و برای اینکه از نظر مالی امکان تعمیر و ایجاد مرکز آثار و اسناد دانشگاهی فراهم گردد، اقدام فرمائید و اگر ممکن است ـ باوجود کثرت مشغلهای که دارید ـ یکبار، از این باغ و بنا بازدید بعمل آورید، که برای ما سرمایه و پشتوانهای گرانبها است.
در پایان سخن لازم میدانم که معروض دارم: اگر بین وزارت محترم فرهنگ و آموزش عالی و وزارت محترم برنامه و بودجه، گاهی اختلاف نظر وجود داشته (و یا وجود دارد) ـ که در مطبوعات هم شمهای از آن منعکس گردید ـ هیچگونه پیوندی با انگیزه حفظ این بنا و باغ نگارستان ندارد. خدا گواه است که «این فقیر سراپا تقصیر» که در استانه چهل سال خدمت فرهنگی، چشمش به «مواجب» ماهانهایست که از «خریطه و صندوق» همین سازمان برنامه و بودجه پرداخت میگردد، کمترین نقار و «خرده حسابی» با آن ندارد، و درست برعکس آشنائی و دوستی با عده زیادی از صاحب نظران متخصصان و برنامهریزان ان سازمان ـ که مقداری از آن در اثر همین همسایگی بوجود آمده ـ پیوند استواری بوجود آورده است. و امید است که سازمان برنامه و بودجه نیز در راه احیا و تعمیر و رونق این یادگار آموزش عالی کشور، از کمک و همراهی دریغ ننماید.
باتقدیم احترامات فائقه.
محمود روحالامینی،
استاد مردمشناسی دانشگاه تهران