مورخ ۱۶/۵/۱۳۷۷
حضور آقای دکتر رحیمیان ، معاون محترم پژوهشی دانشگاه تهران
احتراما معروض میدارد، نامه شماره ۱۴۱۴/۴ مورخ ۳/۴/۱۳۷۷ معاونت پژوهشی و اساسنامه «تاسیس مرکز پژوهشهای فرهنگ و هنر» که متاسفانه با تاخیر (یکهفته پس از برگزاری جلسه مورخ ۱۰/۴/۷۷) به اینجانب رسید، با دقت مورد مطالعه قرار گرفت.
هرچند، ممکن است این اساسنامه در آن جلسه، مورد بحث و نظر و تصمیمگیری قرار گرفته باشد، ولی از آنجا که در چند ماده آن، به باغ نگارستان اشاره شده، اجازه میخواهم که چند نکته معروض دارم:
در این اساسنامه که دارای ۳۲ ماده است، به سه موضوع پرداخته شده، که هرکدام به تنهائی یک طرح پژوهشی و هر یک دارای پیشینهای کهن است:
الف: در اساسنامه «مرکز پژوهشهای فرهنگی» که بخشی از مقدمه و مادههای ۱ و۴ و ۵ و۸ و۱۰ تا ۱۴ و مادههای مربوط به گروههای پژوهشی (از ماده ۱۹ تا ۲۶) را شامل میشود، پیشنهادی است برای تاسیس یک مرکز، که بیگمان در جهت پیشبرد پژوهشهای دانشگاهی گامیموثر است ـ و بهطوری که از شرح فعالیت گروههای پژوهشی آن مرکز (ماده ۱۹تا ۲۶) برمیآید. بایستی درکنار دانشکده هنرهای زیبا باشد.
ب: در این اساسنامه همچنین از موقوفه زنده یاد دکتر مقدم، و باغ نگارستان یاد شده، که هریک از آنها، موقعیت و جایگاه خاص خود را دارد، و به زحمت با این اساسنامه ـ یا با یکدیگر ـ زیر یک چتر قرار میگیرند:
۱- موقوفه و خانهای که امروز به «موزه مقدم» معروف است، خانه شخصی دکتر محسن مقدم استاد تاریخ هنر دانشگاه تهران است. در این خانه وی و همسر فرانسویش خانم سلما مقدم، با ذوق و علاقه فرهنگی و هنری، ابزارهای سنتی و زیبای فراوانی را جمعآوری کردند. و این میراث ارزنده را، چون فرزند نداشتند، برای وارثی، چون دانشگاه تهران وقف کردند، که روانشان شاد و نام نیکشان پایدار باد. درست است که به این موزه ـ مانند برخی موزههای دولتی و غیردولتی دیگر ـ کمتر توجه میشود، ولی چنانکه میدانیم سالهاست، به دستور دانشگاه تهران، آقای دکتر رضا مستوفی استاد باستانشناسی دانشگاه تهران، سرپرستی آن را برعهده دارد.
و در «اساسنامه مرکز پژوهشهای فرهنگ و هنر» در بندهای ۲ و ۶ و ۲۸ از موزه مقدم یادشده، و معلوم نیست که در بند ۲ اساسنامه چرا از «ضبط» اشیاء موقوفه سخن رفته است.
۲- در اساسنامه فوق الذکر (ماده ۳ و ۷ و ۲۹) همچنین از باغ نگارستان یاد شده است. باغ نگارستان، بهعنوان نخستین مرکز آموزشعالی کشور، معرف سیرتحولی آموزش، و در یک دوره سی ساله مهد تربیت بیشتر شخصیتهای علمی، ادبی و سیاسی کشور است، و هفتاد سال است که بهعنوان، دارالمعلمینعالی، دانشسرایعالی دانشکده علوم و ادبیات، لغتنامه دهخدا دانشکده علوم اجتماعی و موسسه تحقیقات اجتماعی در خدمت دانشگاه میباشد، و در ۱۳۷۲، به عنوان «مرکز اسناد و آثار دانشگاهی» و نظر شورای دانشگاه تهران، قرار شد که هر دانشکدهای یکی از کلاسها را انتخاب، و سیرتحولی آن دانشکده را آغاز (با جمعآوری برنامهها، آئیننامهها، بخشنامهها، نامهها، صورتجلسه شوراها، نام و مشخصات استادان و کارمندان، نشریهها و کتابها و …) تا به امروز عرضه بدارد و هر دانشکدهای یک نفر بر این کار، به عنوان نماینده معرف کرد، و یکی دو جلسه نیز تشکیل گردید. هنوز نماینده برخی از دانشکدهها (از جمله دانشکده علوم و دانشکده فنی) که مرا میبینند، میپرسند، که آیا هنوز ساختمان آماده نشده؟ که امید است این انتظار بپایان برسد.
استقبال بسیاری از استادان بازنشسته، برای گردهمائی نخستین سهشنبه هرماه، در این محل بیشتر برای این است که خود در اینجا تحصیل و یا تدریس کردهاند.
سخن بدرازا کشید، ملاحظه میگردد، که این اساسنامه، اگر چند ماده دیگر درباره کتابخانه مرکزی، و موسسه باستان شناسی و … نیز به آن افزوده شود، بسیاری از زمینهها و مکانهای متعلق به دانشگاه تهران را زیر چتر خود قرارمیدهد. و خدا کند در این کار موفق باشند.
باپوزش از تصدیع و باتقدیم احترام
محمود روحالامینی
یادآوری: برای «باغ نگارستان» کاربرد واژگان «موزه» و «گنجینه» و «دفینه» مورد و مناسبی ندارد. «مرکز اسناد و آثار» خود اصطلاح و عبارتی گویا میباشد.