خانواده در اوستا و منابع کهن زردشتی

محمود روح­‌الامینی

درآمد سخن

اجتماعی بودن و نیاز به همکاری با همنوعان از ویژگی­های انسان است و واحد اجتماعی، عبارت است از عده­ای زن و مرد، کوچک و بزرگ که بر مبنای خویشاوندی و هم­خونی با یکدیگر گرد آمده، بنا بر موقعیت اقتصادی، اجتماعی، فنی و نسبی، خانواده، طایفه، تیره و یا قبیله نامیده میشوند.

کوچکترین و ساده‌­ترین واحد اجتماعی، خانواده‌ی هسته‌ای [۱] (یا زن و شوهری) است که مرکب از زن و شوهر و فرزندان نابالغ آنها است. یعنی هر یک از فرزندان خانواده که به سن بلوغ قانونی برسند، کانون خانوادگی پدر و مادر را ترک کرده و برای خود خانواده تشکیل میدهند، جامعه‌­های کشورهای اروپایی و صنعتی، از این دسته‌­اند.

در جامعه‌­های سنتی، به طور معمول «خانواده‌ی گسترده[۲]» است که واحد اجتماعی را تشکیل میدهد، به این معنا که پسر یا پسران – پس از ازدواج نیز کانون خانواده را ترک نکرده و همسر خود را به فضای خانوادگی خانه پدری می­آورند، به علاوه پدر و مادر – و گاهی خواهر از کارافتاده رییس و نان‌آور خانواده نیز به این حلقه می‌­پیوندد. به این ترتیب، خانواده گسترده مجموعه‌­ای از خویشاوندان است که فضای مشترک آنها را سه ویژگی مرزبندی مینماید:

۱- روابط جنسی و زاد و ولد، که موجب بقا و تداوم زندگی خانواده است.

۲- داشتن اقتصاد مشترک و وابستگی افراد به درآمد خانواده.

۳- خانواده کانونی برای پرورش فرزندان و تربیت فرهنگی و گاه آموزش شغلی آنان است.

این ویژگی­ها از آغاز تشکیل گروه اجتماعی و نهاد خانواده – از هر نژاد و طایفه و دین و طبقه. در شمار نیازهای نخستین زندگی اجتماعی جون خوراک و پوشاک و مسکن است و به گفته فردوسی توسی:

چنان‌دان که چاره نباشد ز جفت                      نه از خورد و پوشاک و جای نهفت

در آیین زردشتی نیز نهاد خانواده هسته‌ی بنیانی زندگی اجتماعی است. در اوستا و منابع کهن دینی زردشتی، ضابطه‌­ها و رسم و آیین‌­های نهاد خانواده. البته نه در بخشی مجزا ۔ به مناسبت، رهنمود داده شده است، که موضوع این نوشتار است:

– در مورد ازدواج که پایه اصلی نهاد خانواده است. از جمله در وندیداد تأکید شده: «هر فرد زردشتی موظف است که چون به سن بلوغ (پانزده سالگی) رسید برای خود همسر برگزیند (وندیداد، فرگرد ۳)

به درستی به تو گویم، ای اسپنتمان زردشت، من (اهورامزدا) برتری دهم مرد زن برگزیده را به آن کسی که زن نگرفته. برتری دهم مرد خانماندار را به آن کسی که بی‌­خانمان است. برتری دهم کسی را که فرزند دارد به آن کسی که بی فرزند است… (وندیداد، فرگرد چهارم، فقره ۴۷)

مراسم توافق و ازدواج زن و شوهر را در آیین زردشتی، «گواه‌­گیران»، گویند، و در این ازدواج، مهریه (صداق) جایی ندارد و اگر قرارداد و سندی در مراسم گواه‌­گیران نوشته شود، اعتبار عاطفی و اجتماعی دارد. در آیین زردشتی مانند آیین مسیحی۔ طلاق جایی ندارد. و جداشدن زن و شوهر (یا «رهایی») از یکدیگر در اثر خیانت اخلاقی و اجتماعی یکی از آنها، به وسیله‌ی دادگاه تعیین می­شود.

– در زبان اوستایی، به شوهر نمانو پائینی (nmanu Paiti) و به زن نمانو پاتنی (nmanu Patni )گفته میشود. و در این اصطلاح اوستایی «نمانو» به معنای خانه و خانمان است و پائینی به معنای مذکر و پاتنی، به معنای مونث و رییس خانه است.

* این گفتار در تاریخ ۱۲ دسامبر ۲۰۰۳ (۲۱ آذرماه ۱۳۸۲) به مناسبت سال زردشت، در موسسه مطالعات ایرانی و انجمن فرهنگی رازی در دانشگاه پاریس (سربن ۳) ایراد گردید.

زنان در آیین زردشتی در تمام مراحل زندگی، وکالت، تیراندازی و همه‌­ی فن‌ها مشارکت داشتند. حتا در نگهبانی آتش مقدس، البته وقتی که دشنان، (عادت ماهانه) آنها رفع می‌شده (از ماتیکان هزاردستان)

در یسنا آمده: «من دین مزداپرستی را باور دارم که جنگ را براندازد و رزم افراد را به کنار گذارد و پیوند خویشاوندی، را فرمان دهد». (یسنای فراورزنی، فرگرد ۹)

فرزند داشتن – به ویژه پسر – اصل بقای خانواده بود. به این سبب است که اگر زن نازا بود، به تشخیص پزشک و با موافقت زن اول مرد، می­توانست زن دیگر بگیرد (البته این ازدواج «چندهمسری[۳]» نیست).

«اگر مردی بالغ، بی‌­فرزند پسر از این جهان بگذرد، روانش از «پل چینود، (پل صراط) نتواند عبور کرد تا هنگامی‌که برای او فرزند خوانده تعیین نکنند و سرپرستی بازماندگان و دارایی‌­اش را به او نسپارند، روان او آزاد نمی‌شود،. (یسنای ۱۱، بند ۳ و مهر بشت)

در چند مورد، در اوستا، آیه‌­هایی است که در آنها نمازگزار از درگاه یزدان و فرشتگان خواستار پسر است که بتواند خود و خانواده و شهر و کشور را از دشمنان حفظ کند.

در پیوند خویشاوندی، اهمیت دادن به فرزند پسر، از ویژگی‌های جامعه ی کهن بود (که هنوز اعتبار خود را در جامعه­های سنتی از دست نداده است)

در آیین زردشتی کسانی که پسر نداشتند، یا دارای فرزند نبودند، بنابر سنت جامعه، این نگرانی را با قبول فرزند خوانده­‌ای از خویشاوندان نزدیک، رفع می‌کردند. به این معنا که از پنج نوع زنی که در ازدواجها تقسیم‌­بندی می­کردند[۴]، دو نوع آن (ایوک­زن و سترزن) در جهت افزودن پسر به گستره‌­ی خانواده بود.

ایوک­زن، در لغت به معنای یگانه دختر خانواده است که پس از ازدواج بایستی نخستین فرزند پسر را به نام و خواست پدر نامگذاری کند و پدر حفیفی کودک نیز، بنابر این جامعه این امر را می‌­پذیرفت.

سترزن، اگر پسر جوانی پیش از ازدواج می‌­مرد، پدر و مادرش پسری از خویشاوندان را، راضی میکردند که به عنوان فرزند آنها ازدواج کند، و پسر اول این ازدواج را به نام پسر درگذشته ی ایشان نام گذاری کند تا وارث آنها گردد.

خانواده به روایت ارداویرافنامه: کتاب ارداویراف نامه (که به روایتی در زمان اردشیر بابکان نوشته شده است) و دارای ۱۰۱ فرگرد است، ۱۶ فرگردان درباره­ی رفتار خانواده‌ها، رفتار زن و شوهر با یکدیگر، رفتار با پدر و مادر، رفتار با فرزندان و هشدار و یادآوری کیفر سنگین برای کسانی که از این رهنمودها تخطی نمایند، می‌­باشد.

استوره‌ی ارداویرافنامه به این شرح است که: «… پس از آن که اسکندر رومی، پتیاره بدبخت بی‌­دین و بدکردار به ایران آمد، و دستوران و داوران و دانایان را بکشت، تباهی آشوب، بدگمانی و بیدادگری در مردمان ایرانشهر پدید آمد. پس مغان و دستوران انجمن آراستند و ارداویراف را به قرعه تعیین کردند که به راهنمایی دو فرشته (سروش فرشته‌­ی رسیدگی به حساب روز واپسین و آذر فرشته‌ی تقرب به اورمزد) به مدت هفتاد روز از بهشت و دوزخ و برزخ (همبستگان) و پل چبنواد (پلی که روان در­گذشتگان باید از آن بگذرد) دیدن کرد. و پاداش کارهای نیک و پادافره کارهای بد را با دقت به خاطر سپرد. هفتمین روز با پیامی‌از اورمزد برای جهانیان به زمین بازگشت و …»[۵].

ارداویراف خواننده یا شنونده را با خود به بهشت و دوزخ میبرد و جایگاه روانهای نیکان و بدان را نشان میدهد. خانواده به عنوان هسته‌ی بنیادین جامعه مورد توجه ارداویراف­نامه است رعایت و احترام پدر و مادر، تیمار و پرورش فرزندان، سازگاری و احترام با همسر، پاکدامنی و عفت که آرامش و بقای خانواده را تضمین میکند، حرمت و حراست اعضای خانواده، ازدواج با خویشاوندان و گوشزد شده است. که به برخی فرگردها اشاره می­شود:

– برای کسانی که پدر و مادر را رنج دادند و به گیتی از آن بوزش و بخشش نخواستند. پادافره. (کیفر) سخت است. (فرگرد ۶۵)

– کیفر سنگین برای مادرانی که کودک خود را گرسنه داشته و در برابر دریافت پول کودک دیگری را شیر دادند.(فرگرد ۸۷، و ۵۹ و ۴)

– کیفر سنگین برای کسی که سقط جنین کرده است (و کودک خویش مردار و تباه کرد و بیفکند). (فرگرد ۴۵)

– پاداش بهشت برای کسانی که صله رحم، (خویتسکدس[۶]) بجا آورده‌­اند. (فرگرد ۱۲)

– پادافره سنگین (دوزخ) برای کسانی که به خویشاوندان نرسیدند و خویتسکدس را تباه کردند. (فرگرد ۸۶)[۷]


[۱] -nuclaire

[۲] -etendue

[۳] – چندهمسری (polygamy) قاعده‌ای که براساس آن عضو گروه می­تواند چند همسر داشته باشد سیستم چندهمسری شامل چندزنی و چندشوهری می‌شود..

[۴] – پنج نوع زن در ازدواج‌­های زردشتیان، افزون بر ایوک‌­زن، و سترزن که در متن یاد شده عبارت است از: «پادشاه زن، دختری که با اجازه و توافق پدر و مادر خود ازدواج کند. و «خودسرزدن دختری که بدون موافقت و رضایت والدین خود ازدواج کند، در این مورد بعد از تولد پسرش، پدر رضایت می­دهد و چکرزن با  چاکرزن، زنی که بیوه باشد و ازدواج کند که تحقیرآمیز است (برای اطلاع بیشتر به کتاب ماتیکان هزاردستان مراجعه شود).

[۵] – ارداویرافنامه با بهشت و دوزخ در آیین مزدیسنا، متن پهلوی برگردان دکتر رحیم عفیفی (همراه با واژه‌نامه و شرح و حاشیه)، چاپخانه‌ی دانشگاه مشهد، مهرماه ۱۳۴۲.

[۶] – واژه‌ی اوستایی خویث ودث، (Khvaetu vadatha) که در ادبیات پهلوی خویتوک دس، تلفظ می­شود، یکی از موارد استناد برخی از محققان غربی درباره‌­ی ازدواج با محارم است. بحثی که موضون جستاری دیگر است. واژه‌ی خویث به معنای خویشاوند و وابسته و دثه به معنای دادن، ساختن و آفریدن است. این واژه چندین بار در گات‌ها ویسنا آمده و اغلب به معنای بخشش به خویشاوندان و «صله رحم» و از خودگذشتگی نسبت به نزدیکان است و در مفهوم سنتی آن مهم­ترین این فرایض ازدواج با خویشاوندان و نزدیکان است (نه ازدواج با محارم)، کتاب یسنا، جلد اول و دوم، انتشارات دانشگاه تهران، به کوشش ابراهیم پورداوود برگردان و تفسیر واژه‌­ی خویتوک دث که به معنای فداکاری، بخشش و ازدواج با خویشان و نزدیکان است، با داستان‌­های نزدیک به حقیقت ازدواج با محارم پادشاهان و اشراف درهم آمیخته و برخی مستشرقان، آن را درباره‌ی زردشتیان نیز تعمیم داده‌­اند. به مقاله‌ی «برون همسری و درون همسری در ایران» مجله‌ی چیستا، سال اول دی ماه ۱۳۶۰، ص ۵۲۵ تا ۵۳۷ مراجعه شود.

[۷] – منابع این نوشتار، منحصراً آثار کهن زردشتی است.