تحلیلی از یک وقفنامه در خانواده زردشتی
«نگرش مردمشناختی»
محمود روحالامینی
درآمد سخن
در تاریخ جامعههای انسانی، نشانههای نیکوکاری کسانی که مقداری از ثروت خود را (پول، زمین، آب، خانه، چارپایان، ابزار، و …) بر کاری نیک در جهت آسایش جامعه اختصاص دادهاند، کم نیست. و معمولاً برای اینکه «کار نیک» پایدار بماند، آن ثروت را محبوس داشته، تا از درآمد یا اجازه آن، در جهت رفاه دیگران در راهی که پیشبینی شده، هزینه و اهداء گردد. این آئین نیک در بین جامعهها و دینهای کهن وجود داشته. معروف است که در آغاز اسلام، پس از فتح شوش سندی بدست آمد، که حاکی از گنج و ثروتی بود که به پرداخت «وامهای بدون ربح» اختصاص داشت، آنرا نزد خلیفه بردند و گویا خلیفه دستور داد که مطابق آنچه در سند آمده عمل شود.[۱]
واژه «وقف» با ظهور اسلام و اهداء زمین و ثروت به پیامبر و دستور آن حضرت به نگهداری و استفاده مسلمانان از درآمد آن (نه فروش آن) رسمیت اعتقادی و دینی پیدا کرد، و همراه با واژگان «وقوفه» (متاع مورد وقف) و «واقف» (وقف کننده) وارد جامعههای مسلمانان گردید.
در تعریف و توصیف «وقف» میتوان گفت که عبارتست از حبس و نگهداری اصل ثروت (خانه، آب، زمین، پول، کاروانسرا، حمام، و …) و اجازه استفاده از درآمد آن، در راه اعتقادهای دینی، و در جهت آسایش جامعه و بویژه همکیشان.
وقفکردن، که نیت و منظور دینی آن مورد نظر واقف است، سرمایه و گنجینهای پایدار برای برگزاری آئینهای مذهبی و «خیرات و مبرات» به نیازمندان و زندهماندن نام نیک برای واقف میباشد. واقف برای نگهداری موقوفه و استفاده صحیح از درآمد وقف، شخص یا سازمانی را بهعنوان «متولی» ـ که معمولاً فرزند و فرزندزادگان واقف است ـ تعیین می کند که با نظر مرجع و حاکم دینی و شرعی ـ که امروزه سازمان اوقاف عهده دار آن است ـ انجام وظیفه مینماید.
درآمد موقوفهها، برای نیازمندیهائی که از نظر دینی، اجتماعی و اخلاقی در جامعه محسوس بود، در نظر گرفته میشد، که یادآوری برخی از آنها، درخور توجه است:
در وقفنامهها، افزون بر تعمیر و ساختن بناهای مذهبی و اجرای مراسم، از نیازهائی عامالمنفعه چون آبانبار، کاروانسرا، رصدخانه، گرمابه، بیمارستان، آسیا، یتیم خانه و … یاد میشود، که پس از سالها و قرنها برجای مانده است.
و نیز برخی از وقف نامهها سهمیاز درآمد موقوفه، به مصرفهائی چون آزادکردن اسیران، خوراک و پوشاک مستمندان و بینوایان، تهیه دانه برای کبوتران و پرندگان مهاجر در فصل زمستان، مهمانیدادن در عزاداریها و جشنهای مذهبی و ملی اختصاص داده شده است.
در وقفنامه غازانخان، در تبریز آمده: «… سبوی و کوزه(ای) که غلامان و کنیزان و کودکان بشکنند، متولی امینی را در شهر تبریز نصب گرداند، تا هرگاه که آن جماعت آب کشند، و سبوی ایشان بشکند و از خداوندگان بترسند، تحقیق کرده ایشان را آن امین عوض دهد.»[۲]
ابن بطوطه نیز اشارهای به درآمد یک موقوفه در شهر دمشق دارد که واقف مبلغی را به خریدن ظرفهائی اختصاص داده که غلامان میشکنند و استطاعت پرداخت پول آنرا ندارند.[۳]
این نکته نیز درخور توجه است که واقفان معاصر، نیازمندیهای فرهنگی و ملی را از نظر دور نداشته اند. در وقفنامه دکتر محمود افشار آمده: «… درآمد باید صرف ترجمه و تألیف و چاپ کتب و رسالات و کمک به مجله گردد. که هدفش تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی[۴] است. و در کرمان از موقوفههای معروف که بناهای عامالمنفعه آن چون بازار و کاروانسرا و آبانبار و مسجد و میدان و حمام سالها و قرنها جوابگوی نیازهای همگان بوده و امروز نیز باعث فخر و مباهات شهر است، مجموعه گنجعلیخان میباشد، که از دوره صفویه پابرجاست.[۵]
موقوفههای ایران، با همه دگرگونیها، ویران شدنها و «حیف و میل» شدنها، سهم عمدهای از ثروت عمومیکشور را در بر میگیرد. درآمد این موقوفهها، که در راه برگزاری مراسم دینی، اجتماعی، تعمیر و آبادانی، درمانی و بهداشتی هزینه میشود، رقم عمدهای را تشکیل میدهد. برای نمونه، به گواهی گزارشهای سازمان اوقاف، در سال ۱۳۶۳ برای نیازمندیهای یادشده، نزدیک به دویست و چهل و چهار میلیارد دو دویست ملیون ریال (۰۰۰/۰۰۰/۲۰۰/۲۴۴) هزینه شده است. و تعداد موقوفههای استان قدس رضوی که بزرگترین رقم موقوفههای ایران را تشکیل میدهد، حدود ۱۴۱۱ موقوفه است که هرساله از درآمد افزوده موقوفهها بر تعداد آنها اضافه میشود.[۶]
* * *
هرچند که اصطلاح وقف، معمولاً در مورد حبس و اختصاص ثروت در جامعه مسلمانان بکار میرود، ولی اهداء و اختصاص ملک و وسائل زندگی، به نیت برگزاری آئین مذهبی و «خیرات و مبرات» که بوسیله صاحبان ادیان دیگر، در ایران انجام میگیرد، نیز به عنوان «وقف» شناخته شده است.
از جمله این موقوفهها، اقلام و ارقام قابل توجهی از وقف و حبس[۷] ثروت است که در این یک قرن و نیم اخیر، بوسیله زردشتیان کرمان انجام گرفته است. این وقفها، به گواهی «دفتر موقوفات زردشتیان کرمان» و سندها و وقفنامههای موجود، در نزد علما و روحانیون مسلمان کرمان برگزار و چنانکه خواهد آمد، «شرعاً» مورد تصدیق و تائید قرار گرفته است.
در مجموعهای که شامل ۶۸ فقره موقوفههای زردشتیان، و از طرف انجمن زردشتیان و به کوشش و پایمردی آقای آزادمهر ایزدیار رئیس انجمن تهیه و تنظیم گردیده است، علاوه بر اطلاعات ارزندهای که درباره نام و مشخصات واقفان، زمان وقف، مقدار موقوفه و نیت و منظور واقف، بدست میدهد، میتواند ـ مانند هر مجموعهای از سندهای کهن دیگر ـ گواه گویای بسیاری از مسائل و واقعیات تاریخی، فرهنگی و اجتماعی زمان خود باشد؛ مسائل و واقعیاتی که با گذشت زمان تغییر میکند.
با نگرشی گذرا، میکوشیم به برخی از زمینهها و واقعیات وقفنامهها، که معرف ویژگیهائی درخور توجه است اشاره نمائیم.
۱- در فهرست واقفان به نام بهروز بناسکندر بنگشتاسب منجم میرسیم که باغ و آب و زمینی را در قناتفتان و قریه سرآسیاب وقف کرده که برای ملا اسکندر و … گهنبار بخوانند. ملا اسکندر و پدرش ملا گشتاسب از منجمان معروف کرمان بودهاند. ملا گشتاسب منجم کسی است که به روایت تاریخ «مجموعهناصری»[۸] بهعلت طالعبینی درستی که برای لطفعلیخان زند کرده بود، به زندان افتاد و با آمدن آغامحمدخان به کرمان و فرار لطفعلی خان براو حوادثی درخور توجه گذشت[۹].
بنابر نوشته تاریخ کرمان در مجموعه ناصری، ملا گشتاسب و پسرش ملا اسکندر و رستم و مرزبان از اولاد و احفاد او از منجمان بنام کرمان بودند و در وقفنامه (سند شماره ۶) بهنام شیرین، طهورث، جاماسب و بهروز میرسیم. مطمئناً تاریخچه نجوم کرمان بدون شناختن این خانواده ممکن نیست و بیگمان مطالعه بسیاری از این واقفان، کمکی در جهت شناخت شخصیتهای معتبر فرهنگی و اجتماعی است.
۲- «رقبات موقوفه» در مناطق مختلف کرمان، قلمرو پراکندگی مالکیتهای مسکونی و مزروعی زردشتیان کرمان را نشان میدهد که قریه سرآسیاب، قناتفتان، حافظ آبادکویر، احمدآباد کویر، زرند ملکآباد مستور، رستمآباد، جوپا، لنگر، مومنآباد، زیدآباد از آن جمله است و خانههای موقوفه در محلههای خواجه خضر، قبه سبز، محله شاه عادل، محله قالیبافخانه و … پراکنده میباشد.
۳- در چند مورد از سندها، از واژه «حبس» املاک سخن رفته که زمان آن صد، صد و بیست و دویست سال است. در موارد حبس ملک، ذکرشده، که پس از پایان مدت، ملک بین وارثان تقسیم شود، که قابل توجه است.
۴- نکته قابل توجهی که در بسیاری از این وقفنامهها قیدشده و مورد تائید و تصدیق، روحانیان مسلمان و مجریان احکام شرعی کرمان نیز قرارگرفته، این شرط است که اگر متولی در هر زمانی مسلمان شود، بایستی موقوفه از دست او گرفته شده و به صلاحدید موبدان و ریش سفیدان زردشتی به متولی زردشتی سپرده شود تا درآمد موقوفه مطابق نیت واقف هزینه گردد، در صورتی که در همان زمان، اگر یکی از زردشتیان مسلمان میشد، بنابر حکم شرع تمام ثروت و میراث پدری به او میرسید و سایر اعضاء خانواده ـ برادران و خواهران ـ سهمینمیبردند. این قاعده گویا هنوز برقرار است. در این مورد اگر تباینی دیده میشود، ممکن است برای حفظ و حرمت به نیت و وصیت واقف، ـ از هر دین و ملتی ـ باشد که خواسته واقف کاملا اجرا شود.
۵- نیت واقفان، در همه وقفنامهها، نخست خواندن آفرینگان[۱۰] و گهنبار[۱۱]، در یکی از زمانهای ششگانه[۱۲]، برای شادی روان درگذشتگان خانواده است. این مراسم «نیایش ویزشن» با پذیرائی و دادن غذا به خویشان و نزدیکان در خانه واقف، و کمک به فقیران زردشتی همراه میباشد.
ـ در یکی از وقفنامهها (شماره ۴۷، موقوفه دستور رستم فرزند دستور جمشید، در ۱۲۸۳ هجری)، خواندن گهنبار بنام حضرت امام رضا (۴) درخواست شده: «… خواندن گهنبار در چهره ایاثرم گاه، در انارام ایزد مهرماه (گهنبار چهارم ۳۰ مهرماه) یکی به نام حضرت امام رضا و یک آفریدگان به نام روانشاد دستور انوشیروان دستور …»
۶- افزون بر نیایشها و خواندن آفرینگان و گهنبار، در نیت وقفنامهها، کمک به برگزاری جشن سده، کمک به ساختمان کلاسهای درس در مدارس زردشتیان (دبستان کاویانی، دبستان دخترانه شهریاری، دبیرستان ایرانشهر و کیخسرو شاهرخ) حقالزحمه معلمان و کمک به دانش آموزان بی بضاعت و هزینه کفن و دفن زردشتیان فقیر آمده است.
۷- تاریخ وقف نامهها معمولاً بر اساس تقویم یزدگردی (۱۰ سال کمتر از هجری شمسی) و تقویم هجری قمری است. کاربرد تقویم هجری شمسی مربوط به وقفنامههای دوره پهلوی میباشد.
قدمت وقفنامههای این مجموعه کمتر از صدوپنجاه سال پیش است و این پرسش پیش میآید که آیا پیش از آن وقفکردن با تائید مجتهد مسلمان مرسوم نبوده، یا وقف نامهها ثبت و نگهداری نمیشده، و یا اختصاصدادن ثروت به امور مذهبی و اجتماعی به شیوهای دیگر و به نامیدیگر بوده است.
۸- هرچند موضوع این نوشتار بحث پیرامون مقدار ارزش و وضعیت فعلی موقوفهها نیست ـ با انکه امروز موقوفهها و ملکیشدن برخی از آنها و احیای آن موضوعی مسأله ساز گردیده است ـ ولی با توجهی گذرا ملاحظه میگردد که مقدار املاک وقفی زردشتیان ـ از جمله در قناتفتان و جوپار که امروز خالی از ساکنان زردشتی است ـ رقم قابل توجهی بوده است. بعنوان نمونه ۱۰ قلم موقوفه ملا گشتاسب کلانتر فرزند ملا دینیار یزدی، سال ۱۲۶۸ یزدگردی (۱۲۷۸ هجری شمسی) برای برگزاری و خواندن دو گهنبار در سال بدین شرح آمده: ۱- شش دانگ دولاب در شهر کرمان ۲- دوازده حبه از مزرعه علیآباد کویر 3- یک دانگ و نیم از مزرعه کهن چنار جوپار ۴- یک درب باغ واقع در جوپار معروف به باغملا ۵- یک درب باغ واقع در جوپار موسوم به باغ آقا فتحی ۶- یک دانگ از آسیاب کریمآباد رفسنجان ۷- نیم دانگ از مزرعه کریمآباد رفسنجان ۸- دو دانگ و نیم از مزرعه صادقآباد انار ۹- دو حبه از مزرعه اسدآباد رفسنجان ۱۰- دو سهم و نیم از مزرعه هرمزآباد انار 9- از مجموعه ۶۸ موقوفهای که اسناد آن موجود است، واقفان ۸ مورد را زنان زردشتی، ۲ مورد موبد و ۱۲ مورد قاضی و دستور و ملا و ۳ مورد را انجمن زردشتیان کرمان تشکیل میدهد، که پژوهش در آنها میتواند معرف بسیاری از ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی جامعه زردشتی زمان خود باشد.
برای آشنائی بیشتر، به وقف در جامعه زردشتیان، کوشش میشود، در این جستار، به انگیزه «تحلیل محتوا» به معرفی یکی از وقفنامهها ـ که رونوشت آن پیوست است ـ بپردازیم:
واقف خانم ماه خورشید[۱۳] فرزند پریبرز (فریبرز)[۱۴]
الف ـ این سند که شامل ۱۸ سطر است بر صفحهای به طول ۸۰ و عرض ۵۸ سانتیمتر، با خط نستعلیق نوشته شده. فاصله عنوان با سطر اول ۱۵ سانتیمتر. فاصله سطر اول و دوم ۷ سانتیمتر. فاصله سطر دوم و سوم ۴ سانتیمتر. فاصله سطر سوم و چهارم ۳ سانتیمتر. فاصله سطرهای بعدی ۵/۲ سانتیمتر است.
سند دارای ۹ گواه است که چهار نفر آنان روحانی (بالای سند) و یکنفرشان زردشتی میباشد.
ب ـ از شباهت بین انشاء چند وقفنامه در این زمینه، پیداست که کاتب و منشی مسلمان وقفنامهها، باتوجه به ضوابط شرعی، و نیت واقف مطلب را تهیه کرده است. برای نمونه در جمله آغازین آمده: «… از کعبه تا بتخانه و از صومعه تا آتشکده همه را روی نیاز به درگاه بی نیاز بنده نواز است …» و این مضمونی نیست که در وقفنامهها و سندهای مسلمانان نوشته شود، و معرف ظرافت نگارش و انشاء نویسنده است و از آنجا که نیت واقف ضیافت و خواندن آفرینگان و گهنبار است، نویسنده وقفنامه این توضیح را لازم میداند که:
«… چون حضرت آفریدگار این جهان را بر وجه حکمت و مصلحت در شش روز آفریده است و طایفه فارسی را اعتقاد آنست که آنروزها را متوالیه نبوده است. بلکه میگویند که هر روزی در فصلی از فصول اربعه و ایام سته[۱۵] بوده است و خیرات و مبرات در آن روزها بسیار بجا و بموقع موجب خشنودی حضرت خالق میدانند …»
و در سند تصریح میشود که: «… وصیغه وقف علی قانون شریعت الاسلام و الایمان جاری گردید.» و تاریخ نوشتن وقفنامه به تقویم قمری (۲۶ محرم ۱۲۸۳) و تقویم یزدگردی (رشن[۱۶] ایزد از دیماه قدیم ۱۲۳۵) است.
پ ـ چنانکه پیش از این یاد شد، طبق نیت واقف، متولی و اجراکننده نظر و خواست وقفکننده زردشتی، باید زردشتی باشد و در وقفنامه آمده:
«… و ایضاً شرط شرعی کرده است که تا ابدالدهر متولی وقف مسطور، بر ملت زردشتی باشد، که هرگاه احدی به شرف اسلام مشرف شود، از تولیت محروم و مغرول گردد. چه از نسل متولی مزبور و چه از نسل وکیل معین متولی برنهج مسطور»[۱۷]
این شرط که مورد تائید مجتهد شرع قرارگرفته، دال بر احترام به خواست واقف است.
ت ـ در سند زردشتیان، با اصطلاح: «طایفه فارسی»، «جماعت فارسی زردشتی» و «ملت زردشتی» یادشدهاند. لازم بیادآوری است که واژه «ملت» هنوز در آن زمان به معنی «دین و مذهب» بکار میرفت و در مورد کاربرد واژه «فارسی» به معنی زردشتی، دلیل قطعی در دست نیست. برخی نوشته اند که خاستگاه اصلی پارس (فارس) بود و نیز آنرا برگرفته از پارسا دانستهاند و شاید بیشتر به این علت باشد که مهاجران زردشتی ایرانی (پارسی یا فارسی) به هند، که جامعه پارسیان را تشکیل دادند به این نام مشهور گردیدند و این عنوان با مراوده زیادی که در کرمان و یزد بود، به ایران آمد و تا چندی پیش، در نامهها عنوان «آقای ارباب …… تاجر فارسی» معرف مخاطب زردشتی بود.
ث ـ ابزارها و ظرفهائی که در وقفنامه یادشده، از وسائل الزامیبرای آشپزی بود که با دگرگونیهائی که در شیوه پختن غذا، انواع غذا و نوع ظرفها صورت گرفته، بسیاری از انواع ظرفها و کاربرد آنها فراموش شده است. چند روز پیش، از فرزند ۱۵ساله یکی از دوستان زردشتی کرمانی، از کاربرد ظرفهائی که در وقفنامه آمده پرسیدم حتی نام برخی از آنها مانند: مجموعهدیوانی، لنگری، پیش سوز، کفچه، وساج، برایش ناآشنا بود و ظرفهائی چون طشت، ترش بالا، کاجدان، کاسه مس، کفگیر مس، سینی مس را میشناخت ولی در خانه آنها از نوع مسین این ظرفها، امروز مورد استفاده غذا پختن و غذا خوردن قرار نمیگیرد.
ج. در وقفنامه آمده:
«… امتعه متعارفه بینهم از مقوله نان و گوشت و لرک و هفت میوه تر و خشک، آنچه ممکن شود و امثال آنها سرانجام نموده در روز موجود که مذکور شد، در خانه مزبورها، بهفقراء و مساکین و همسایگان و خویشان بخورانند و گهنبار به اسم مهراب ولد خدابخش خوانده شود.»
ذکر مواد غذائی «نان و گوشت» یادآور مواد اصلی و عمده خوراکهای معمول زمان خود بود و لرک (Lork) به معنی آجیل، واژهای که در بین زردشتیان یزد و کرمان رایج میباشد، عبارتست از: «هفت نوع میوه خشک شامل پسته، بادام، سنجد، کشمش، گردو، برگه هلو، انجیر و خرما و … که در مراسم آفرینگانها و گهنبارها و جشن نوزادی و جشنخوانی در مراسم سدره و کشتی بستن و دیگر جشنها به مهمانان میدهند.[۱۸]» این مهمانی و خواندن گهنبار، معمولاً در خانه و جائی که شخص درگذشته زندگی میکرده، انجام میگیرد. این اعتقاد در بین زردشتیان وجود دارد که روان مرده، در سالروز مرگ تا سی سال به خانه و کاشانه برمیگردد، تمیزی و روشنائی و شادمانی، او را شاد میکند.
چ ـ گواهان سند: اعتبار و رسمیت مورد قبول سندها ـ پیش از تاسیس «اداره ثبت اسناد» ـ بستگی به اعتبار و هویت گواهان بود. در این سند چهار نفر از گواهان از روحانیون بودند که معمولا در بالای سند امضاء و مهر میکردند و چون در محل معروف و شناخته شده بودند، نام خود را نمینوشتند و مهر اسم آنان معرف بود. گواهان غیر روحانی سند ـ که معمولاً در حاشیه راست سند امضاء میکردند ـ عبارتند از میرزاحسن گنجعلیخان، غلام حسین فرزند عبدالله، سیدمحمد و کربلائی اکبر (از مجموعه گواهان تنها یک نفر زردشتی بوده که تاریخ گواهی برابر اساس تقویم یزدگردی (وهمن امساسفند و اسفندماه قدیم ۱۲۳۵ یزدگردیه) نوشته است.
آذرماه ۱۳۷۷ محمود روحالامینی
متن وقفنامه
هو الواقف السرائر و الضمائر
به نام خداوند هر دو جهان نماینده آشکار و نهان
جز او نیست باقی و پاینده کس بقا لازم ذات او دان و بس
حمد بیحد و ثنای بیعدد واجبالوجود به حقی را که آفریننده آسمان و زمین و ماء و طین است و جمله موجودات به وجود ذیجود او برپاست و از کعبه تا بتخانه و از صومعه تا آتشکده همه را روی نیاز به درگاه بینیاز بنده نواز اوست و صلوات ذاکیات بر پیغمبری که اطاعت دین مبین او طاعت رب العالمین و شفاعت عام او شامل احوال جوان و پیر است. درود نامحدود بر آل سید ابرار و اطهار او که شهریاران اقلیم نبوت و اورنگ نشینان مسند امامت و خلافتند و بعد باعث تحریر این کلمات شرعیه الدلالات واضحه الآیات انکه چون حضرت آفریدگار این جهان را بر وجه حکمت و مصلحت در شش روز آفریده است و طایفه فارسی را اعتقاد آن است که آن روزها را متوالیه نبوده است، بلکه میگویند که هر روزی در فصلی از فصول اربعه و ایام سته بوده است و خیرات و مبرات در آن روزها بسیار بهجا و به موقع موجب خشنودی حضرت خالق میدانند به قدر مقدور خیرات به جهت (در متن: بجهته) خود و رفتگان خود مینمایند و املاک و خانه و اراضی و باغات خود را وقف مینمایند که بر سبیل استمرار دوام هر ساله از مداخل و منافع آنها در آن روزها به مصرف خیرات معموله بینهم برسد و آنرا گهنبار مینامند و در شریعت مقدسه غرای نبوی وقف این طایفه جایز و رواست. لهذا حاضرگردید به خدمت علمای اعلام و فضلاء گرام و مومنین لازمالاحترام در بلده طیبه دارالامان کرمان جنت نشان حفظالله تعالی عن الآفات و الحدثان مسماه ماه خورشید انبه فریبرز (در متن: پریبرز) در حال ادراک و عین شور و صحت جسم تقریر کرد که خانه معینه وقف مؤید و حبس مخلد صحیح معتبر شرعی دائمیساخته است با اشیاء مذکوره از ظروف و فرش لازمه بر گهنبار که بر سبیل استمرار هرساله وجه اجاره خانه وقفیه مسطور ذیل در محله قبه سبز در چهره پنجم که میدیارمگاه باشد در یوم فرخ رشن ایزد از دیماه صرف گهنبار شده به اسم مرحوم مهراب (در متن: محراب) خدابخش اورمزدیار خوانده شود بناء علیه تفصیل موقوفات مزبوره و کیفیت شرایط محققه ضمن العقد به نحوی است که قلمیمیشود. همگی و تمامییکدرب خانه با اشیاء لازمه از قرار تفصیل ذیل که مندرج شده.
توضیح
ـ اولا شش دانگ خانه معینه در دارالامان کرمان جنت نشان واقع در محله قبه سبز که محدود است شرقاً حدی به کوچه ذقاق غرباً حدی به خانه رستم ابن رشید مهربان شهریار شمالاً حدی به خانه رشید مهربان شهریار و جنوباً حدی به شارع عام، از دروبند ممر و مدخل و حیز و حریم ماکل تعلق بها (درمتن: بهاء) از عمارت فوقانیه و تحتانیه غیر هما.
ـ یک دست فرش که عبارت از دو تخته بازو و یک تخته مسند قالی
طشت مس مجموعهدیوانی مانند کاجدان با در کاسه مس کاشانی ترش بالا پیش سوز دوری مس سینی کوچک
عدد عدد عدد عدد عدد عدد عدد۶پارچه دوعدد عدد
قبان کفگیر مس کفچه آشپزی بزرگ ساج آهن
عدد عدد عدد عدد
که هرساله منافع اجاره خانه مذکوره را اخذ نموده متولی شرعی یا وکیل متولی اولاً مخارج ضروریه آنها را کارسازی نموده از قبیل تعمیر مخروبات خانه نحوها و مابقی را به قدر مقدور امتعه متعارفه بینهم از مقوله نان و گوشت و لرک و هفت میوه تر و خشک آنچه ممکن شود و امثال آنها سرانجام نموده در روز موعود که مذکور شد در خانه مزبورها (در متن: مذبورها) به فقرا و مساکین و همسایگان و خویشان بخورانند و گهنبار به اسم مهراب ولد خدابخش خوانده شود و تولیت را اولا مفوض نمود بر فرزند خود نامدار ابن مرحوم مهراب خدابخش تا مادامیکه در قید هستی حیات حیاط (؟) است به طریق دستورالعمل مذکوره معمول داشته و به عمل آورد و بعد همچنین به اولاد او نسلاً بعد نسل و باطناً بع بطن و عقباً بعد عقب به تقدیم اولاد پسری بر دختری بطن اول بر بطن ثانی. چنانچه اولاد بکلیّه منقرض شوند تولیت با موبدان و دستوران و ریشسفیدان جماعت فارسی زردشتی بوده باشد، و ایضاً شرط شد که اگر متولی مذکور را نسل به ظهور نیامد به خواهش خود دیگری را شایسته این عمل از طایفه مزبوره (درمتن: مذبوره) به بنید (؟) وکیل نماید بهر نهج و طور (در متن: تور) که خواسته باشد مختار است که همچنین آن وکیل هم نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن به طرز مذکور متولی امر مزبور (متن: مذبور) بوده باشند که همچنین به طریق شرح مفصله فوق به عمل آورند و ایضا شرط شرعی کرده است که تا ابدالدهر متولی وقف مسطور بر ملت زردشتی باشد که هرگاه احدی بشرف اسلام مشرف شود از تولیت محروم و مغرول گردد چه از نسل متولی مزبور (در متن: مذبور) و چه از نسل وکیل معین متولی بر نهج مسطور و صیغه وقف علی قانون شریعت الاسلام والایمان جاری گردید و تخلیه ید نمود و اعیان را به تصرف وقف داد و خلاف کننده و تغییر دهنده به لعنت خدا و نفرین ملائکه مقربین و پیغمبران مکرمین گرفتار شود مورخه یوم الخمیس بیستوششم شهر محرم الحرام در سنه ۱۲۸۳ یکهزار و دویست و هشتاد و سه هجری رسالت پناه آلاف التحیه و الثناء مطابق با یوم رشن ایزد از دیماه قدیم در سنه ۱۲۳۵ یکهزار و دویست و سی و پنج یزد جردبن شهریار
حاشیه سند (مشخصات و مهر گواهان)
ـ سمت چپ بالای سند ـ جناب آقاسید محمد (؟) و کربلائی اکبر (؟)
- هو الواقف علی السرایر و الضمائر، قد اعترفت الواقفه بالوقف و التخلیه جسما رقم فیه الذی فی شهر ربیع الاول ۱۲۸۳ مهر: جلالالدین مهر: محمدجواد الحسینی
- اعترف الواقفه باتوقف جسما رقم فیه الذی فی ۱۰ شهر صفر المظفر ۱۳۸۳ مهر: محمد مهر: ابوجعفر
ـ سمت راست گوشه بالای سند. معرفها ـ حقیر میرزاحسن گنجعلیخان و غلامحسین ولد مرحوم عبدالله
ـ سمت راست ـ : با دادار هر وسف (؟) آگاه بر اعتراف مسمات ماه خورشید و مضمون واقف متن شاهدم. فی تاریخ وهمن امشاسفند و اسفند ماه قدیم ۱۲۳۵ یزدگردیه مهر (؟)
ـ مهر: غلامعلی
ـ شهادت حاجی حسن ابن مرحوم آقاعلی اسمعیل به تاریخ ۲۷ شهر صفر : مهر
اندازه سند طول ۸۰ سانتی متر عرض ۵۸ سانتی متر
فاصله عنوان با سطر اول ۱۵ سانتی متر
فاصله سطر اول با سطر دوم ۷ سانتی متر
فاصله سطر دوم با سطر سوم ۴ سانتی متر
فاصله سطر سوم با سطر چهارم ۳ سانتی متر
فاصله سطرهای دیگر هرکدام ۵/۲ سانتی متر
[۱] – نقل از کتاب «مقدمهای بر فرهنگ وقف» تألیف ابوسعید احمد بن سلمان، از انتشارات سازمان اوقاف.
[۲] – تاریخ مبارک غازانی، تألیف رشیدالدین فضلالله، تصحیح کارل یان (karl Jahn) مطیعه ستفن انگلستان ۱۳۵۸ هجری (۱۹۴۰) قسم سوم صفحه ۲۱۴٫
[۳] – سفرنامه ابنبطوطه ترجمه محمدعلی موحد، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ۱۳۵۹ جلد اول صفحه ۱۰۵٫
[۴] – «پنج وقفنامه» از موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، نشریه شماره ۱۶ آذرماه ۱۳۶۲٫
[۵] – به کتاب گنجعلیخان تألیف دکتر محمدابراهیم باستان، انتشارات اساطیر، چاپ دوم ۱۳۶۲ نگاه کنید.
[۶] – به مقاله «وقف در جامعه اسلامیایران» از حسین بهروان، نشریه مشکوه نگاه کنید.
[۷] – در برخی از وقفنامهها، واژه «حبس» ذکر شده، که مدت آن محدود به صد و صد و بیست است که پس از آن بین فرزندان و نوادگان تقسیم شود.
[۸] – مجموعه ناصری، از اسناد تاریخی و جغرافیائی ایالتها، شهرها و طایفهها، که در زمان ناصرالدین شاه قاجار نوشته شده و جلد هشتم آن درباره کرمان است. شرح هشت باب مجموعه ناصری را در مجله «فرهنگ ایران زمین» شماره ۶ مقاله «فهرست نسخههای خطی کتابخانه وزارت دارائی» به قلم ایرج افشار بیابید.
[۹] – به مقاله «منجمان کرمان در دوره قاجاریه» از محمود روحالامینی، مجله چیستا، آبان و آذر ۱۳۷۵ (شماره ۲و۳) مراجعه شود.
[۱۰] – آفرینگان آئین پرستش اهورامزدا و طلب آمرزش به صورت گروهی.
[۱۱] – گهنبار و گاهانبار ـ که در کرمان گمبار گویند ـ مراسم آمرزش و نکوئی آینده را از خدا خواستن و در خانه غذا به آشنایان زدشتی و به فقیران خوراک و پوشاک دادن.
[۱۲] – شش گهنبار سال عبارت است : اول: مید یوزرم گاه Maidyuzarem از ۱۱ تا ۱۵ فروردین زمان آفرینش آسمان دوم: مید یوشهمگاه Maidyushem از ۱۱تا۱۵ تیرماه، زمان آفرینش آب سوم: پیتی شهمگاه Pyte shym از ۲۶ تا۳۰ شهریور زمان آفرینش زمین چهارم: ایاسرمگاه Ayathrem از ۲۶تا۳۰ مهرماه زمان آفرینش روئیدنیها پنجم: میدیارمگاه Maidyurem از ۱۶تا۲۰ دی ماه زمان آفرینش جانوران ششم: همس پت میدیم HamasPatmaidyem پنج یا ۵ روز پایان سال به تقویم کهن، زمان آفرینش انسان
[۱۳] – ۸ نفر از واقفان این مجموعه زن هستند.
[۱۴] – بسیاری از واژهای «ف» را زردشتیان «پ» تلفظ میکنند.
[۱۵] – آفرینش جهان بنا بر نوشته تورات ۶ روز (از یکشنبه تا جمعه) بود و روز هفتم زمان استراحت است بر اعتقاد زردشتیان آفرینش در ۶ نوبت در سال (ماههای اردیبهشت، تیر، شهریور، مهر، دی و پایان سال) و هر نوبت ۵ روز انجام گرفته و جشن نوروز در پایان آفرینش نوبت ششم ـ آفرینش انسان ـ است (به زیر نویس نگاه کنید).
[۱۶] – درگاهشماری ایران کهن، بجای روزهای هفته که از قوم سامیگرفته شده، رزوهای ماه محاسبه میشد و نام سی روز ماه عبارت است از: بهمن، اردیبهشت، … تا انارم، که روز سی ام است و «رشن» روز ۱۸ ماه است (به مقاله «نام روزهای ماه و هفته درگاه شماری ایران» به کتاب «آیین» و جشنهای کهن در ایران امروز» تالیف نگارنده، انتشارات آگاه چاپ دوم ۱۳۷۸ صفحه ۱۸۵ به بعد نگاه کنید.
[۱۷] – وصیت واقف ، بر هر دینی که باشد، محترم شمرده میشود.
[۱۸] – فرهنگ بهدینان تألیف جمشید سروش سروشیان، چاپ سوم انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۷۱٫